امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

امیر مهدی فرشته آسمونی

من و عشقم تنهایی

مامان هدی امروز براش کار پیش اومد، مادر جونم بود شمال، گل پسری اومد پیش خاله جونش موند تا مامان به کارش برسه. امیر مهدی وروجک نمیتونست حتی رو میز بشینه اصرار میکرد تا براش دست بزنم اونم برقصه    خرابکاری دوم گل پسری     آخرش به این نتیجه رسیدم که بیارمت آشپزخونه پیش خودم اما اونجا هم امون ندادی     ...
4 مهر 1392

تاب بازی

گل پسری داره تاب بازی میکنه، خاله فدای خنده هات بشه تنها جایی که یکم از شیطونی های وروجکمون کم میشه تو تاب هستش   ...
2 مهر 1392

فرغون

هر وقت مادرجون میره تو باغش تا یه کاری بکنه شما هم این شکلی میری پیشش   خیلی دوست داری سوار فرغون بشی گلم.   ...
21 شهريور 1392

سیزده بدر

اولین سیزده بدر عشقم سال 91 بود که خیلی خیلی کوشولو بود. و اما سیزده بدر 92  هممون صبح ساعت 7 پا شدیم اما چون گل پسری عادت نداره خیلی زود بیدار شه کلی خاله نازشو کشید و باهاش بازی کرد تا بیدار بشه اما وقتی بیدار شد اعصابش حسابی خراب شد ما با همه دایی ها و خاله ها رفته بودیم باغ بابایی، البته بابایی برا امیر مهدی بساط چادر رو به راه انداخت تا گل پسرا استراحت کنه و بعد از دو ساعت خواب سر حال از خواب پا شه پسمل نازم داره با دایی محمد و محمدرضا (حسابی دوستش داری) فوتبال بازی میکنه خاله جون دست از سرم بردار چقدر عکس میگیری گل پسری تا غروب حسابی شیطنت کرد و شبم که اومدیم...
21 شهريور 1392

سورپرایز

اینم دو تا عکس خوشمل از پسملکم  عزیزم هر دو تاشم مادرجون زحمتش رو کشید با ما همکاری کرد تا عکست خوب بشه، ممنون مادرجون مهربون   ...
21 شهريور 1392

کچل کچل کلاچه

خوشگل پسرم رو ببینید بابایی چی کار کرد؟؟؟؟؟؟؟؟ عزیز خاله وقتی یک سالت شد طبق دستورات دینی ما مامان جون هدی به وزن موهات برات صدقه داد اما موهات خیلی ضعیفه و تصمیم نهایی این شد که یه بار از ته برات بزنن تا دفعه بعد که در میاد بهتر بشه. ببین چقدر ناناز شدی    ...
21 شهريور 1392

یادآوری روزهای خوب

اولین باری که پسملک گردن گرفت. کوشولوی ما اینجا اولین بار به تنهایی نشست. اولین باری که سملک چهاردست و پا رفت بعدشم بابایی بردت بیرون گل نازم بابا مجتبی داره با پسملک تمرین راه رفتن میکنه اینم از اولین تلفن و موبایلی که داغونشون کردی نوش جونت گلم، اینم عکسی که خاله خیلی دوسش داره. ...
21 شهريور 1392

گردش

امیر مهدی همیشه با خالش پایه است برا همینم اون روزی که می خواستیم بریم گوجه سبز بخوریم با خودم بردمش باغ اما قول داد آمار ما رو به مادرجون نده. اینم عکس گوجه سبزهای باغ  خاله فدات بشه وقتی گوجه سبز ترش خوردی اینطوری شدی  اینم خوشحالی بعد از خرابکاری ...
21 شهريور 1392